کد مطلب:106479 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

خطبه 094-وصف پیامبر











[صفحه 836]

در این خطبه آن حضرت فضائل و ویژگیهای زمان بعثت رسول بزرگوار را بیان می كند. خداوند تعالی پیغمبر اسلام را هنگامی به رسالت مبعوث فرمود كه، مردم شدیدا گمراه و در وادی حیرت سرگردان و در فتنه و فساد، خبط و اشتباه غرق بودند، هواهای نفسانی بر آنها مسلط كبر و غرور آنها را گرفتار لغزش كرده، نادانی نادانان آنها را، خوار و سبك ساخته بود! جهل آنها را دچار اضطراب و تزلزل و تردید كرده و ببلای سخت جهالت گرفتار آمده بودند. (عرب جاهلی بت و ایرانیان متمدن آتش را معزز می داشتند و ملل غرب بتوحش گرفتار بودند! در این حال بود كه پیامبر (ص) بسیار مردم را نصیحت كرد، راه راست را پیمود، و با حكمت و موعظه نیك آنها را به سوی حق و حقیقت دعوت كرد. این خطبه در بیان فضیلت پیامبر (ص) ایراد شده است. (واو) در والناس بیان كننده حال است. یعنی خداوند پیامبر (ص) را به رسالت برانگیخت، در حالی كه مردم از پیمودن راه خدا گمراه، و از اینكه در كارهایشان چگونه عمل كنند، و در چه مسیری پیش روند سرگردان و در فتنه اشتباه گرفتار بودند. رفتار و كردارشان نظمی نداشت، و به گمراهی بدعتها دچار بودند. بعضی از شارحان كلمه (خابطون) را حاطبون قرائت كرده

اند. اگر این قرائت را در نظر بگیریم، كلام استعاره ای خواهد بود. جهت استعاره این است كه مردم در حال ضلالت و گمراهی و فتنه و فساد، هر آنچه از اقوال و افعال بتوانند جمع آوری می كنند (هر حرفی به دهانشان بیاید می زنند و هر كاری كه بتوانند انجام می دهند) چندان به صحت و درستی اقوال و افعال بها نمی دهند. چنان كه عرب در مثل می گوید: حاطب لیل این مثل را درباره شخصی به كار می برند كه چاق و لاغر و حق و باطل را در گفتارش به هم می آمیزد و اهمیتی بدان نمی دهد. با توجه به این قرائت معنای كلام حضرت این خواهد بود كه در زمان فترت مردم در فتنه قرار داشتند، حق و باطل و زشت و زیبا را با هم مخلوط می كردند. قوله علیه السلام: قد استهو تهمر الاهواء: یعنی اندیشه های باطل آنها را جذب خود كرده، و یا به هلاكت رسانده بود و تكبر و غرور آنها را از طریق عدالت منحرف و به وادی لغزش و سقوط كشانده بود. از تواضع و فروتنی كه سنت انبیای الهی است پیروی نمی كردند. جهالت جاهلان آنها را سبك سر كرده، بجاهایی پروازشان داده بود كه هرگز سزاوار و شایسته نبود، مانند غارت اموال و فساد و تباهی در زمین و به همین دلیل دچار خفت و خواری و تهاجمهای ناروا بودند. ك

لمه جهلاء در عبارت امام (ع) تاكید جاهلیت است، چنان كه برای تاكید تاریكی می گویند: لیل الیل یعنی شب تر از شب، تاریكتر از تاریكی. قوله علیه السلام: حیاری فی زلزال من الامر و بلاء من الجهل. یعنی به دلیل جهل و نادانیشان به مصلحت زندگیشان پی نمی بردند دلیل اضطراب و نگرانی در امورشان نیز همین بود، گرفتار بلا شدنشان، بدین لحاظ، كه بر یكدیگر حمله برده، گروهی، گروهی دیگر را كشته و بعضی بعضی را اسیر می گرفتند قوله علیه السلام: فبالغ الی آخر مقصود از گذشتن پیامبر بر راه: مضیه علی الطریق پیمودن راه خدا بدون انحراف می باشد، دعوت پیامبر (ص) با حكمت و موعظه نیك. ارشاد خلق به سوی حق از جهت اطاعت و فرمانبرداری دستور خداوند بود، كه بدان حضرت فرمود: ادع الی سبیل ربك بالحكمه والموعظه الحسنه دعوت با حكمت دعوت با برهان و دعوت با موعظه دعوت با خطابه و پند و اندرز می باشد توضیح این دو لفظ را در مقدمه كتاب ذكر كرده ایم و فرق میان حكمت و موعظه را نهاده ایم.


صفحه 836.